جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه صفینه: (تعداد کل: 4)
صفینه
[صَ نَ] (معرب، اِ) درخت ابهل را گویند و آن سرو کوهی است و به عربی عرعر خوانند. (برهان). معرب از سابینا.(1) ابهل. ماهی مرز.(2) رجوع به ابهل و ماهی مرز و حاشیهء برهان قاطع چ معین شود.
(1) - Sabine.
(2) - Juniperus sabina.
(1) - Sabine.
(2) - Juniperus sabina.
صفینه
[صَ نَ] (اِخ) نصرآبادی آرد: موضعی است به مدینه بین بنی سالم و قبا. (معجم البلدان).
صفینه
[صُ فَ نَ] (ع اِمصغر) تصغیر صَفَن. سفره ای است که بسان عیبه بود. (معجم البلدان).