جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه صفراوی: (تعداد کل: 2)
صفراوی
[صَ](1) (ع ص نسبی) منسوب به صفرا. تندمزاج. (ناظم الاطباء). صفرائی. زردابی.
(1) - Biliaire.
(1) - Biliaire.
صفراوی
[صَ] (اِخ) عبدالرحمان اسماعیل بن عثمان صفراوی عالم در قراآت، او را کتابی است موسوم به الاعلان. مولد و وفات او در اسکندریه است و به سال 636 ه . ق. درگذشت. (الاعلام زرکلی ص487). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.