جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه شیرمال: (تعداد کل: 1)
شیرمال
(ن مف مرکب) شیرمالیده. مالیده با شیر. مخمر با شیر. با شیر سرشته. || (اِ مرکب) یک قسم نانی که با شیر پزند. (ناظم الاطباء). قسمی نان که با شیر خمیر کنند. نان ستبر و کوچک که بجای آب خمیر آنرا با شیر بسرشند. (یادداشت مؤلف).
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.