جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه شکوفیدن: (تعداد کل: 1)
شکوفیدن
[شِ / شُ دَ] (مص) گشودن. (ناظم الاطباء) (برهان). شکفتن. (فرهنگ فارسی معین) :
به چاره گشاده شود کار سخت
به مدت شکوفد بهار از درخت.نظامی.
|| گشوده شدن. (ناظم الاطباء) (برهان). || شکفته و خندان شدن :
فرستاد نزدیک کاووس شاه
شکوفید از آن شاه ایران سپاه.فردوسی.
|| رخنه کردن. || رخنه شدن. (ناظم الاطباء)...
به چاره گشاده شود کار سخت
به مدت شکوفد بهار از درخت.نظامی.
|| گشوده شدن. (ناظم الاطباء) (برهان). || شکفته و خندان شدن :
فرستاد نزدیک کاووس شاه
شکوفید از آن شاه ایران سپاه.فردوسی.
|| رخنه کردن. || رخنه شدن. (ناظم الاطباء)...
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.