جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه شومی: (تعداد کل: 2)
شومی
(حامص) بدفالی. بدی و شرارت: شومی نفس؛ شرارت نفس. (ناظم الاطباء). نحوست. اگرچه شوم مصدر است و حاجت به یای مصدری ندارد لیکن فارسیان در اواخر بعضی مصادر عربی که در محاورهء خود بمعنی اسم فاعل و اسم مفعول مستعمل میکنند یای مصدری بطور فارسی زیاده میسازند، چنانکه خلاص خلاصی...
شومی
(اِ) (اصطلاح کشاورزی) یک بغل غله که چاهخو و دشتبان هنگام برداشت و پیش از کوبیدن غله بردارند و آن پنج شش من تبریز غله است. (فرهنگ فارسی معین).