جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه شهید: (تعداد کل: 8)
شهید
[شَ] (ع ص، اِ) کشته در راه خدا. (ترجمان البلاغه) (دهار) (مهذب الاسماء). کشته شده در راه خدا. آنکه به شهادت دست یافته بود در راه خدا. کشته شده بی قصاص و دیت. (یادداشت مؤلف). کشته شده در راه خدای بدان جهت که ملائک رحمت او را حاضر شوند یا...
شهید
[شَ] (اِخ) لقب الب ارسلان : اما بعهد سلطان شهید آلپ ارسلان چون میان پارس و کرمان حد مینهادند. (فارسنامهء ابن البلخی ص 121).
شهید
[شُ هَ] (اِخ) احمدبن عبدالملک بن شهید. ادیب است. (منتهی الارب).
شهید
[شَ] (اِخ) (امیر...) لقبی است که به احمدبن اسماعیل سامانی داده اند : امیر خراسان شد [ احمدبن اسماعیل سامانی ] و او را امیر شهید خوانند... جماعتی از غلامان امیر درآمدند و سرش را ببریدند در پنجشنبه یازدهم جمادی الاَخر در سال سیصدویک از هجرت و او را ببخارا...
شهید
[شَ] (اِخ) (امیر...) لقبی است مسعود غزنوی را که پس از مرگ به وی دادند. (یادداشت مؤلف) : امیر شهید مسعود (ره)، عبدالجبار پسر خواجه احمد عبدالصمد را برسالت گرگان فرستاد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 393). گفتم: کیست از او شایسته تر بروزگار امیر شهید (ره). (تاریخ بیهقی چ...
شهید
[شُ هَ] (اِخ) زاهد عمر بن سعیدبن شهید. امیر قلعه ای است، و در نسخه ای امیر حمص. (منتهی الارب). زاهد عمر بن سعدبن شهید. (تاج العروس).
شهید
[شَ] (اِخ) شاه شهید؛ لقبی است که به آغامحمدخان قاجار پس از مرگ بدو دادند. (از یادداشت مؤلف).
شهید
[شَ] (اِخ) شاه شهید؛ لقبی است که به ناصرالدین شاه قاجار پس از مرگ دادند. (یادداشت مؤلف).