جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه شهرآباد: (تعداد کل: 11)
شهرآباد
[شَ] (اِخ) نام شهری ایرانی و قدیم که «بلد» «اسکی موصل» (موصل کهنه) در جای آن قرار دارد و در چهارفرسخی موصل کنونی است. یاقوت نویسد: در این شهر قبر یکی از علویان است و آن شهر در جای شهر ایرانی قدیم موسوم به شهرآباد قرار دارد. (از ترجمهء سرزمینهای...
شهرآباد
[شَ] (اِخ) شهری بوده است در سرزمین بابل که عظمت و جلالتی داشته و شهر ابراهیم خلیل (ع) بوده که آب فرات از اینجا جریان داشته و موضعش تاکنون معروف است. (از معجم البلدان).
شهرآباد
[شَ] (اِخ) از قرای بلوک شهریار تهران است. (یادداشت مؤلف).
شهرآباد
[شَ] (اِخ) نام شهر کوچکی است که در مجاورت (عقب) خلیج یا جزیرهء «نیم مردان» = خلیج آشوراده قرار گرفته و تجارت و داد و ستد فراوانی داشته است. (از ترجمهء سرزمینهای خلافت شرقی لسترنج ص 401) (از ترجمهء مازندران و استرآباد رابینو ص 218). نام قصبه ای است، قبادبن...
شهرآباد
[شَ] (اِخ) قریه ای است فرسخی میانهء جنوب و مشرق ابرقوه فارس. (از فارسنامهء ناصری).
شهرآباد
[شَ] (اِخ) نام محلی کنار راه آباده به شیراز میان خانخره و ده بید در 700700گزی طهران. (یادداشت مؤلف).
شهرآباد
[شَ] (اِخ) دهی از دهستان تبادکان بخش حومهء شهرستان مشهد است و 295 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
شهرآباد
[شَ] (اِخ) دهی از دهستان کاوهء بخش داورزن شهرستان سبزوار است و 593 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
شهرآباد
[شَ] (اِخ) دهی از دهستان عشق آباد شهرستان نیشابور است و 307 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
شهرآباد
[شَ] (اِخ) دهی از دهستان کنارشهر تابع شهرستان کاشمر است و 797 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
شهرآباد
[شَ] (اِخ) نام دهی است میان همدان و کاشان که مولد فیروز ابولؤلؤ کشندهء عمر بن خطاب است. (از مجمل التواریخ و القصص ص 280).