جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه شنگ: (تعداد کل: 3)
شنگ
[شَ] (ص) شاهد شوخ و ظریف و شیرین حرکات و خوب و نیک و زیبا. (برهان). شوخ و بی حیا. (رشیدی) (انجمن آرا). شاهدی را گویند که مطبوع حرکات بود و شوخ چشم. (اوبهی). شوخ و ظریف. (غیاث اللغات). بمجاز به معشوق اطلاق کنند. (غیاث) (فرهنگ نظام). و در فرهنگ...
شنگ
[شِ] (اِ) غله ای است از باقلی کوچکتر. (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ نظام). نوعی از غله باشد و آن از باقلی کوچکتر و از عدس بزرگتر است و دانه های آن در غلاف طولانی دراز متکون شود و آن غلاف را با دانه شنگ خوانند. (برهان). || قسمی از...