جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه شقیقه: (تعداد کل: 4)
شقیقه
[شَ قَ] (ع اِ) شقیقه. شکاف میان دو کوه که گیاه رویاند یا زمین نیکو رویانندهء گیاه میان دو پشتهء ریگ. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). گشادهء میان دو ریگ. ج، شقایق. (مهذب الاسماء). || شکاف و رخنه. ج، شَقائق. (ناظم الاطباء). || خواهر. (مهذب الاسماء) (از...
شقیقه
[شُ قَ قَ] (ع اِ مصغر) مصغر شَقیقه. (ناظم الاطباء). رجوع به شَقیقه شود. || مرغی کوچکتر از شَقیقه. (ناظم الاطباء). مصغر شقیقه که به معنی مرغی است. (منتهی الارب). رجوع به شقیقه شود.
شقیقه
[شَ قَ] (اِخ) نام جدهء نعمان بن منذر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب).
- بنوالشقیقه؛ اخوان نعمان بن منذر. (ناظم الاطباء).
- بنوالشقیقه؛ اخوان نعمان بن منذر. (ناظم الاطباء).