جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه شاهین: (تعداد کل: 5)
شاهین
(اِ)(1) پرنده ای باشد شکاری و زننده از جنس سیاه چشم. (برهان قاطع). پرنده ای است که بدان شکار کنند. (شرفنامهء منیری). یکی از مرغان شکاری بسیار جسور و باشهامت است و با وجود آنکه از قوش کوچکتر است بعلت جسارتی که دارد گاهی بعقاب و قوش حمله میکند. این...
شاهین
(اِخ) این کلمه را بعنوان نام بکار برده اند چنانکه بیست و دو تن از سران و ناموران ایرانی و ارمنی و ترک و تازی که شاهین نام داشتند در نام نامهء ایرانی یاد شده اند. (فرهنگ ایران باستان ص 296 و بعد).
شاهین
(اِخ) بنا بروایت تاریخ الخلفاء مادر یزید ناقص و ابراهیم فرزندان ولیدبن عبدالملک است و در جای دیگر نام مادر این دو کس را شاهفرید نوشته است. (از تاریخ الخلفاء ص 17، 168، 189). رجوع به شاهفرند و شاهفرید شود.
شاهین
(اِخ) دهی از دهستان رستاق بخش خمین شهرستان کلات. دارای 50 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آن غلات. چغندرقند، پنبه و انگور است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
شاهین
(اِخ) (جرجس...) دمشقی، سریانی و رئیس اسقفان حمص و حماه و توابع آن بود در سال 1285 ه . ق. بدنیا آمد و در 1321 ه . ق. درگذشت. از اوست: خلاصه الاَثار فی تاریخ الامصار. (از معجم المؤلفین ج 3 ص 119).