جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه شاهسون: (تعداد کل: 4)
شاهسون
[سَ وَ] (اِخ) در ترکی یعنی شاه پرست و شاه دوست. مرکب: از شاه فارسی و «سون» ترکی. و این نام را شاه عباس بر فوجی از سپاهیان گذاشت که خاصهء خود بود و فرمان داد هر ایلی که خواهد نام خود را برداشته باین ایل تازه درآید و این...
شاهسون
[سَ / سُ وَ] (اِخ) تیره ای از شعبهء جبارهء ایل عرب (از ایلات خمسهء فارس). (جغرافیای سیاسی کیهان ص 87). رجوع به طایفهء جباره شود.
شاهسون
[سُ وَ] (اِخ) دهی از دهستان دیزمار خاوری بخش مرکزی ورزقان شهرستان اهر. دارای 148 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
شاهسون
[سُ وَ] (اِخ) دهی از دهستان حومهء بخش صحنهء کرمانشاه. دارای 148 تن سکنه. آب آن از چشمه و رودخانهء صحنه و گاماسیاب. محصول آن غلات، حبوبات، چغندر و قلمستان است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).