جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه شام: (تعداد کل: 2)
شام
(اِ) شبانگاه. بتازیش مغرب خوانند. (شرفنامهء منیری). آخر روز. (بهار عجم). اول شب که تاریک است. (فرهنگ نظام). شبانگاه یعنی وقت مغرب. (مؤید الفضلاء). عشا و زمانی که تاریکی شب بروز کند تا هنگام خفتن. (ناظم الاطباء). عِشاء. اول تاریکی شبانگاه که مابین مغرب و عتمه باشد یا از زوال...