جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه شاشیدن: (تعداد کل: 1)
شاشیدن
[دَ] (مص) کمیز کردن. (شرفنامهء منیری). بول کردن و کمیز کردن باشد. (برهان قاطع) (شعوری). پیشاب کردن. میزیدن. میختن. آب تاختن. پیشاب ریختن. زهراب ریختن. آب انداختن. (در ستوران). جیش کردن. (در اطفال). چامیدن. ادرار کردن. شَفشَفَه. انتضاح. (منتهی الارب) : گفت این گربه بر صوفیی ما شاشید. (اسرار التوحید).تفشیج؛...