جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه سلا: (تعداد کل: 4)

سلا

[سَ] (ع اِ) پوستی که بر روی بچه هنگام زادن درکشیده شده است و به فارسی پارک گویند ج، اَسلاء (ناظم الاطباء) سلی بالقصر (منتهی الارب) آن پوست که با بچه بیرون آید در وقت زادن (مهذب الاسماء نسخه خطی) رجوع به سلی شود.

سلا

( [] (اِ) نوعی از ماهی (دزی ج 1 ص 670.

سلا

[سَ] (اِخ) نام خنیاگری بود (آنندراج) (رشیدی) (برهان).

سلا

[سَ] (اِخ) نام شهری است در اقصی مغرب بعد از آن آبادی نیست مگر یک شهر کوچک موسوم به عرینطوف از طرف شمال و جنوب وصل به دریاست و در طرف غربی آن یک نهر جاری است و در مغرب مهدیه واقع شده است (معجم البلدان) شهری بمراکش بجنوب مهدیه...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.