جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه سفیر: (تعداد کل: 3)
سفیر
[سَ] (ع اِ) رسول و پیک ج، سفراء (آنندراج) (غیاث) (منتهی الارب) پیک (دهار) : هر روز درخت با حریر دگر است وز باد سوی باده سفیر دگر استمنوچهری قرآن را به پیغمبرت ناورید مگر جبرئیل آن مبارک سفیرناصرخسرو نه بس فخر آن کز امام زمانه سوی عاقلان خراسان سفیرمناصرخسرو...
سفیر
[سَفْ فی] (ع اِ) یاقوت کبود (ناظم الاطباء).
سفیر
1) - آنندراج مأخذ خود را غیاث و کشف اللغات داده است که در غیاث اللغات باین معنی ) ( [سِ] (ع اِ) دلال بازار (آنندراج)( 1 دیده نشد.