جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه سرید: (تعداد کل: 2)
سرید
[سَ] (اِ) جامهء غوک را گویند و آن چیزی باشد سبز که در آبهای ایستاده بهم رسد (برهان) جامهء غوک (آنندراج||) ریسمانی که اطفال از جایی آویزند و بر آن نشسته در هوا آیند و روند (برهان) (آنندراج) ظاهراً مصحف سرند است (حاشیهء برهان قاطع چ معین).
سرید
[سَ] (ع اِ) درفش (منتهی الارب) (آنندراج) درفش کفشدوزی (اقرب الموارد).