جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه سرای: (تعداد کل: 6)
سرای
[سَ] (اِ) سَرا خانه که به عربی بیت خوانند (برهان) خانه (آنندراج) (رشیدی) دار (منتهی الارب) (دهار) (المنجد) منزل (منتهی الارب) : دور ماند از سرای خویش و تبار نه سری ساخت بر سر کهساررودکی سرائی است بر کنار مسجد مکه که آن را دار ابویوسف خوانند آن سرای پیغمبر...
سرای
[سَ] (نف مرخم) سَرا سخن گوی و حرف زن که شاعر و قصه خوان باشد لیکن در این دو جا بدون ترکیب گفته نمیشود، همچو مدحت سرای و سخن سرای (برهان) : هزاردستان بر گل سخن سرای چو سعدی دعای صاحب عادل علاء دولت و دین را سعدی -بربط سرای:چون...
سرای
[سَ] (اِخ) نام شهری است بزرگ و حسن خیز در جانب شمال دارالملک تاتار (برهان) نام شهری است از ترکستان و آن را سرای باتوخان گفتندی زیرا که باتوخان بن جوجی خان بانی آن بوده و از آن جا تا دربند سه چهار مرحله است (آنندراج) شهر سرای در کنار...
سرای
[سَ] (اِخ) دهی است از دهستان شرفخانهء بخش شبستر شهرستان تبریز دارای 744 تن سکنه است آب آنجا از چشمه تأمین میشود ( محصول آن غلات، حبوب (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4.
سرای
[سَ] (اِخ) دهی است از دهستان بدوستان بخش هریس شهرستان اهر دارای 1734 تن سکنه است آب آنجا از چشمه تأمین میشود ( محصول آن غلات، حبوب (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4.
سرای
[سَ] (اِخ) دهی است از دهستان میان آب (بلوک شعیبه) بخش مرکزی شهرستان اهواز دارای 100 تن سکنه است آب آنجا از ( رودخانهء دز تأمین میشود (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6.