جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه زمیل: (تعداد کل: 5)

زمیل

[زَ] (ع ص، اِ) سپس سوار نشیننده || همسفر و یار در سفر (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ردیف: انت فارس العلم و انا زمیلک (از اقرب الموارد).

زمیل

[زُ مَ] (ع ص) ضعیف بددل ترسنده (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).

زمیل

[زِمْ مَ] (ع ص) ضعیف بددل ترسنده (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء).

زمیل

[زِ یَل ل] (ع ص) زمّیل ضعیف بددل ترسنده (منتهی الارب) رجوع به مادهء قبل و زمیله شود.

زمیل

[زُ مَ] (اِخ) ابن عباس از مولای خود که عروه بن زبیر است روایت دارد (منتهی الارب).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.