جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه زایر: (تعداد کل: 4)
زایر
[یِ] (ع ص، اِ) زائر زیارت کننده ج، زایرون، زور، زوّار (منتهی الارب) (آنندراج) آنکه بقصد زیارت آید (فرهنگ نظام) : زردگل بیمار گردد فاخته بیمارپرس یاسمین ابدال گردد خردما زائر شود منوچهری صدر تو بیت الحرام اهل نظم است از قیاس بنده از سالی بسالی زائر بیت الحرام سوزنی...
زایر
[یِ] (اِخ) زائر شاعری ایرانی است که در هندوستان بسیاحت پرداخته و این بیت از او است: از بس که رخت را عرق شرم، حجابست عکس تو در آئینه چو گل در ته آبست (از قاموس الاعلام ترکی).
زایر
[یِ] (اِخ) زائر محمد فاخر شاعری هندی، از اللهآباد هند است و در 1164 م وفات یافته است (از قاموس الاعلام ترکی).
زایر
[یِ] (اِخ) زائر تخلص شاعری است هندی (از قاموس الاعلام ترکی).