جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه ردیف: (تعداد کل: 2)

ردیف

[رَ] (ع مص) پوییدن شترمرغ (مصادر اللغهء زوزنی ||) نشستن بر یک صف (لغت محلی شوشتر ||) بشتافتن مردم (مصادر اللغه ||) سوار شدن دو کس را گویند بر شتر یا بر اسب یا بر چهارپای دیگر (لغت محلی شوشتر نسخهء خطی کتابخانهء مؤلف).

ردیف

[رَ] (ع ص، اِ) نشینندهء سپس سوار (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از مهذب الاسماء) کسی که بر یک اسب پس سوار نشیند، و در لطایف نوشته پس دیگری سوار شونده، مأخوذ از رِدْف که به معنی سرین است ج، رُدافی (از آنندراج) (غیاث اللغات) نشینندهء سپس سوار ج، رِداف (از...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.