جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه دیل: (تعداد کل: 7)
دیل
(اِ) بمعنی نقطه است که طرف خط باشد چه تعریف نقطه بطرف خط کرده اند (برهان) (آنندراج ||) دل را نیز گویند که بعربی قلب خوانند (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) در گیلکی نیز بمعنی دل است (از حاشیهء برهان چ معین ||) محوطه ای که شبها گوسفندان و گاوان...
دیل
(اِخ) حیی است از عبدالقیس (یا آنکه بنام دو- دیل است) دیل بن شن بن اقصی بن عبدالقیس و دیل بن عمروبن ودیعه بن اقصی بن عبدالقیس که گروهی از ایشان از مردم یمن هستند و از بنی الدیل ابن شن عبدالرحمن بن اذینه قاضی بصره بوده و عمروبن الجعبد...
دیل
(اِخ) موضعی است به بلاد فزاره (از تاج العروس).
دیل
(اِخ) حیی است از تغلب (از تاج العروس).
دیل
(اِخ) دهی است از دهستان بویراحمد گرم سیری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان با 1365 تن سکنه (از فرهنگ جغرافیائی ایران ( ج 6.
دیل
(اِخ)( 1) شهر ساحلی کنت، جنوب شرقی انگلستان گویند یولیوس قیصر در آنجا قدم به انگلستان گذاشت ( 55 قم) یکی از پنج Deal - ( بندر و مقر رسمی حاکم آنها در آنجاست و از پایگاههای نیروی دریایی است (از دائره المعارف فارسی) ( 1.
دیل
1967 م)، دانشمند انگلیسی بجهت تحقیقاتش دربارهء عمل استیکولین در انتقال تکانه های - [دِ] (اِخ)( 1) سر هنری هلت ( 1875 Dale - ( عصبی، به سهمی از جایزهء نوبل 1936 م در فیزیولوژی و طب نایل شد (دائره المعارف فارسی) ( 1.