جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه درود: (تعداد کل: 5)
درود
[دُ] (اِ)( 1) به معنی صلوات است که از خدای تعالی رحمت و از ملائکه استغفار و از انسان ستایش و دعا و از حیوانات دیگر تسبیح باشد (برهان) (از غیاث) (از آنندراج) (از جهانگیری) با لفظ گفتن و فرستادن و رسیدن و رساندن و دادن مستعمل است (آنندراج) :...
درود
[دُ] (اِ) (در قدیم با واو مجهول) چوب و درخت و تخته، و از این جهت چوب تراش را درودگر گویند (از برهان).
درود
[دُ] (مص مرخم، اِمص) درو درودن بریدن زراعت (از غیاث) بریدن غله و علف (از آنندراج) درو کردن (جهانگیری) درو درودن درویدن حصاد (یادداشت مرحوم دهخدا) : ز ابر جودت ای بحر مقدس درود کشت ما را قطره ای بس یحیی بن سیبک نیشابوری بدو گفت شاه این نه کار...
درود
[دُ] (اِ) نام روز پنجم از خمسهء مسترقهء سالهای ملکی (برهان) (جهانگیری).
درود
[دُ] (اِخ) ایستگاه راه آهن لرستان (خط جنوب) واقع در 467 هزارگزی تهران و رجوع به دورود شود.