جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه درا: (تعداد کل: 6)
درا
[دَ] (اِ) درای (غیاث اللغات و گوید در مؤید به کسر تحقیق شده است) زنگ جلجل زنگله ژنگله زنگ که بر اشتر و استر و خر آویزند زنگ که با کاروانیان بود درای کاروان هر چیز که آواز دهد از زنگ و جز آن برنگ (برهان) : شاد باشید که...
درا
[دَ] (نف مرخم) مخفف دراینده و آن بیشتر به صورت ترکیب آید، چنانکه: خام درا هرزه درا یافه درا یاوه درا رجوع به دراینده شود.
درا
[دَ] (فعل امر) امر به داخل شدن (برهان) فرمان بدرون آمدن درآ.
درا
( [] (اِخ) جزیرهء کوچکی است در جنوب بندر معشور فلاحی (فارسنامهء ناصری ص 315.
درا
[دُ] (هندی، اِ) در هند قدیم نامی که به اول اسم ماه سیزدهم آنگاه که سال بر اثر زیادتی سال شمسی بر قمری فزونی یابد، الحاق کنند تا از اسم ماه دوازدهم ممتاز شود، بدین توضیح که در تقویم هندوان قدیم برای اینکه حساب ماههای قمری در سالهای شمسی نظمی...
درا
[دَرْ را / دِرْ را] (نف) درنده که درد درا دوزا راتق و فاتق رجوع به درا دوزا، و درا و دوزا شود.