جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه دایه: (تعداد کل: 6)
دایه
[یَ] (ع اِ) جای رحل از پشت اشتر دای (مهذب الاسماء).
دایه
[یَ] (اِخ) رجوع به عبدالله بن محمد اسدی شود.
دایه
[یَ / یِ] (اِ) (فارسی است و در لغت عرب آنرا عربی گیرند) مُرضعه حاضنه ظئر ظاغیه (منتهی الارب) غاذیه (ملخص اللغات) پازاج پازاچ زن که بچهء دیگری را شیر دهد شیردهنده بچهء دیگری را ربیبه علوق (منتهی الارب) دایگان شیرده شیردهنده زنی که بچه ای را به شیر خود...
دایه
[یَ] (اِخ) صاحب کتاب مرصادالعباد رجوع به نجم الدین رازی و یا نجم الدین دایه و غزالی نامه چ 1 ص 103 و تاریخ گزیده و مرصادالعباد شود.
دایه
[یَ] (اِخ) رجوع به محمد بن شاهانووی رازی شود.
دایه
[یَ] (اِخ) علی دایه علی بن عبدالله معروف به علی دایه، سپهسالار سلطان مسعود غزنوی است رجوع به تاریخ بیهقی شود.