جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه خوراندن: (تعداد کل: 1)
خوراندن
[خوَ / خُ دَ] (مص) خورانیدن خوردن و آشامیدن فرمودن و کنانیدن (ناظم الاطباء) اِطعام (یادداشت بخط مؤلف) به خوردن داشتن || چیزی بکسی رسانیدن کسی را متمتع کردن بکسی رساندن، چون: فلانی زیردستانش را خوب می خوراند رجوع به خورانیدن شود.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.