جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه خشاب: (تعداد کل: 8)
خشاب
[خَ] (معرب، ص) زمینی که به اندک باران آب بر آن روان گردد این لغت مأخوذ از خوش آب فارسی است (ناظم الاطباء).
خشاب
[خِ] (اِخ) نام چندین بطن از تمیم (منتهی الارب) (از لسان العرب) (از تاج العروس).
خشاب
[خُ] (اِ) اسم آب مطبوخ میوه ها است که با شکر طبخ یا قند باشد مثل آلوبالو و مویز و سیب و به و زردآلو و امثال آن و مجموع آن الطف از اصل آن و مؤلف تذکره گوید که از آلوبالو باشد آلو جهت تشنگی و اصلاح خلط محترق...
خشاب
[خَشْ شا] (ع ص) چوب فروش (از انساب سمعانی) (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب).
خشاب
[خُ] (اِخ) قریه ای است یک فرسنگی میانهء جنوب و مغرب برازجان (فارسنامهء ابن بلخی).
خشاب
[خُ] (اِخ) نام دهی است از دههای ری (از معجم البلدان یاقوت).
خشاب
[خَش شا] (اِخ) ابومحمد نحوی یکی از بزرگان نحوزبان عرب است خشاب را در نحو نظرات خاص است و اغلب آراء او بنزد صاحب ارز می باشد.