جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه خراز: (تعداد کل: 12)
خراز
[خَرْ را] (ع ص) دوزندهء درز موزه و جز آن (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) : ای خردمند نارسیده بدان گرگ درنده کی بود خرازسنائی برای آنکه خرازان گه خرز کنند از سبلت روباه درزنخاقانی || مشک دوز (از منتهی الارب ||) در تداول فارسی، فروشندهء مقراض و قلمتراش...
خراز
[خَ] (اِخ) نام کوهی است این کوه را حراز و طراز و جراز هم در نسخ متعدد ضبط کرده اند (یادداشت بخط مؤلف) : بگذرد زود بیکساعت از پول صراط بجهد باز بیک جستن از کوه خراز منوچهری قامت کوتاه دارد رفتن شیر دژم گونهء بیمار دارد قوت کوه خرازمنوچهری...
خراز
[خَرْ را] (اِخ) احمدبن خراز یکی از رواتست و از ابوالحسن مداینی تصانیف بسیاری روایت دارد (از انساب سمعانی).
خراز
میگویند (قمرالصوفیه) او تصانیف بسیار در علوم « ماه صوفیان » [خَرْ را] (اِخ) احمدبن عیسی الخراز صوفی، مکنی به ابوسعید او را صوفیان دارد و نیز او راست مجاهدات و ریاضات بسیار جنید بغدادی دربارهء او گفته است: لوطالبناالله بحقیقه ما علیه الخراز لهلکنا (از انساب سمعانی) هجویری دربارهء...
خراز
[خَرْ را] (اِخ) خالدبن حبان الخراز، مکنی به ابوزید از اهل رقه بود و از گروهی حدیث شنید او مردمان را پند میداد و آنها او را می ستودند بعضی او را از ثقات دانسته و بعضی دیگر از ضعیفان آورده اند او به سال 191 ه ق بنابر قولی...
خراز
[خَرْ را] (اِخ) عبدالرحمان بن خالد خراز از اهل سپاهان بود و از نعمان بن عبدالسلام حدیث شنید، ولی جز پسرش موسی بن عبدالرحمن کسی از او حدیث نکرد (از انساب سمعانی).
خراز
[خَرْ را] (اِخ) عبدالله بن عون حلالی الخراز از اهل بغداد بود و از مالک بن انس و بسیاری از بزرگان حدیث شنید و حرث بن ابی اسامه و گروهی از روات از وی روایت دارند خراز از روات ثقه بود و احمدبن حنبل دربارهء او گفته است: در او...
خراز
[خَرْ را] (اِخ) عبیدبن الاحبس البصری الخراز، مکنی به ابومالک از راویان است (از انساب سمعانی).
خراز
[خَرْ را] (اِخ) محمد بن احمدبن عبادالخراز از بغدادیان بود و از هاشم رفاعی و حسن بن عرفه حدیث شنید و در مکه حدیث گفت (از انساب سمعانی).
خراز
[خَرْ را] (اِخ) محمد بن اسحاق بن اسد خراز، مکنی به ابوجعفر و معروف به زریق از راویانست اصل او از هرات بود خطیب میگوید: جز نیکی چیزی دربارهء او نشنیدم او شوال سال 284 ه ق در گذشت (از انساب سمعانی).
خراز
[خَرْ را] (اِخ) محمد بن خالد خراز رازی از روایانست (از انساب سمعانی).
خراز
[خَرْ را] (اِخ) مقاتل بن دوالدوز الخراز (که نام اصلی وی مقاتل بن حبان الخراز رقی است) جد احمدبن یحیی بن خالدبن حبان مقری بود (از انساب سمعانی).