جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه حربی: (تعداد کل: 9)

حربی

[حَ] (ص نسبی) منسوب به حَرْب. جنگی. || مقابل ذِمّی. یکی از کافرانی که با مسلمانان عهد و پیمان ندارند. خلاف عهدی، مسالم، معاهد، ذمی. کافر که با مسلمین در سلم نیست. کافری که در دارالحرب زندگی کند.

حربی

[حَ با] (ع ص، اِ) جِ حَریب. || جِ حَرِب. (منتهی الارب).

حربی

[حُ] (ص نسبی) منسوب به حُرْب. (سمعانی).

حربی

[حَ] (ص نسبی) منسوب به حرب، نام مردی. (سمعانی).

حربی

[حَ] (ص نسبی) منسوب به حربیه، نام محله ای به بغداد. (سمعانی).

حربی

[حَ رَ با] (ع اِ) واحَرَبی؛ واحَرَباء! یا اسفی. (منتهی الارب).

حربی

[حَ با] (اِخ) نام قصبهء کوچکی است که در بین بغداد و تکریت واقع گشته. یاقوت گوید در اقصای دجیل است، منسوجات نخی ضخیم آن شهرت یافته و برخی از دانشمندان بدان منسوبند. رجوع به معجم البلدان و قاموس الاعلام ترکی شود.

حربی

[حَ] (اِخ) مردی است که در صنعت کیمیا بحث کرده و گویند به عمل اکسیر تام دست یافته است. (ابن الندیم).

حربی

[حَ] (اِخ) ابراهیم بن اسحاق زاهد نحوی لغوی. اصلش مروزی است و به حربیهء بغداد منسوبست. در 198 ه . ق. بزاد، و در 285 ه . ق. درگذشت. (سمعانی) (معجم البلدان). او راست: دلائل النبوه. غریب الحدیث. مناسک الحج. اتباع الاموات. کتاب الادب. کتاب التیمم. الحمام و آدابه. ذم...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.