جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه حراب: (تعداد کل: 3)

حراب

[] (ع اِ) اشترغاز. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به اشترغاز و شترغاز شود.

حراب

[حِ] (ع اِ) جِ حربه. (منتهی الارب) :
راهی بریده ام که درختان او ز خار
همچون مبارزانی بودند باحراب.
مسعودسعد.
ارباب آن حراب و ضراب راه گریز و پرهیز گرفتند. (ترجمهء تاریخ یمینی نسخهء خطی ص355). زوابل صعاد از مناهل اکباد سیراب میکردند و به مناصل حراب مفاصل حراب فرومیگشودند. (ترجمهء تاریخ یمینی...

حراب

[حِ] (ع مص) تحارب. حرب. احتراب. محاربت. جنگ :
ای بسا مرد شجاع اندر حراب
که ببرد دست یا پایش ضراب.مولوی.
با خیال دزد میکرد او حراب.مولوی.
من چو تیغ و آن زننده آفتاب
مارمیت اذ رمیت در حراب.مولوی.
حراب.
[حَرْ را] (اِخ) رجوع به حارث حراب شود.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.