جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه جیب: (تعداد کل: 2)
جیب
[جَ] (ع اِ) گریبان. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ترجمان علامهء جرجانی ترتیب عادل بن علی). ج، جیوب. (منتهی الارب): و أدخل یدک فی جیبک تخرج بیضاء. (قرآن 27/13).
- سر به جیب تفکر فروبردن؛ در اندیشه متفرق شدن. در دریای فکر فرورفتن : یکی از صاحبدلان سر به جیب تفکر فروبرد....
- سر به جیب تفکر فروبردن؛ در اندیشه متفرق شدن. در دریای فکر فرورفتن : یکی از صاحبدلان سر به جیب تفکر فروبرد....
جیب
[جَ] (ع مص) گریبان کردن پیراهن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || بریدن. قطع کردن. (اقرب الموارد): جاب البلاد؛ قطعها.