جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه جوبجو: (تعداد کل: 1)
جوبجو
[جَ / جُو بِ جَ / جُو] (ق مرکب)جوجو. پاره پاره و ذره ذره. (شرفنامهء منیری) (آنندراج) (برهان) :
جوبجو جور دلستان برگیر
دل جوجوشده ز جان برگیر.خاقانی.
جوبجو راز دلش دانستی
که بیک نان جوین شد خرسند.خاقانی.
رجوع به جوجو شود.
جوبجو جور دلستان برگیر
دل جوجوشده ز جان برگیر.خاقانی.
جوبجو راز دلش دانستی
که بیک نان جوین شد خرسند.خاقانی.
رجوع به جوجو شود.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.