جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه جوانمردی: (تعداد کل: 1)

جوانمردی

[جَ مَ] (حامص مرکب)صفت جوانمرد. مروت. فتوت. رادی. سخاوت. سخاء. (دهار). جود. (مهذب الاسماء). مردانگی. مکرمت. کرم. (منتهی الارب). سماحت. سماح. (دهار). همت :
شاهی که نشد معروف الا بجوانمردی
الا بنکونامی الا بنکوکاری.منوچهری.
حاتم انصاف داد که من او را بهمت و جوانمردی از خود برتر دیدم. (گلستان).
- جوانمردی کردن؛ فتوت و...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.