جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه جهال: (تعداد کل: 1)
جهال
[جُهْ ها] (ع ص، اِ) جِ جاهل. (منتهی الارب). جاهلان. نادانان. (اقرب الموارد) :
بر سر جهال به امر خدای
محتسب او بکند احتساب.ناصرخسرو.
جهال در تنعم و ارباب فضل را
بی صدهزار غصه یکی نان نمیرسد.
رشید وطواط.
حکیمی که با جهال درافتد باید که عزت توقع ندارد. (گلستان سعدی). رجوع به جاهل شود.
بر سر جهال به امر خدای
محتسب او بکند احتساب.ناصرخسرو.
جهال در تنعم و ارباب فضل را
بی صدهزار غصه یکی نان نمیرسد.
رشید وطواط.
حکیمی که با جهال درافتد باید که عزت توقع ندارد. (گلستان سعدی). رجوع به جاهل شود.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.