جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه جنه: (تعداد کل: 4)
جنه
[جَنْ نَ] (ع اِ) بهشت. || بستان. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). بستان دارای درختان، و گویند دارای خرمابن. (اقرب الموارد). ج، جنان، جنات. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || خرمابن بلندبالا. (اقرب الموارد).
جنه
[جِنْ نَ] (ع اِ) فرشتگان. (منتهی الارب). || گروهی از پریان. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). و این اخص است از جن، زیرا تاء دلالت دارد بر وحدت جنسی. || از جوانی آغاز آن است. || از گیاه شکوفهء آن است. (اقرب الموارد). || (اِمص) دیوانگی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد): ان...
جنه
[جُنْ نَ] (ع اِ) سپر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || هر سلاحی که انسان را نگهداری کند. (اقرب الموارد). || پرده. (منتهی الارب). || نوعی از برقع زنان که بدان سر و روی و سینه و پشت سوای کمر پوشیده شود. ج، جُنَن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
جنه
[جَ نَ] (اِخ) یکی از دیههای بارفروش. رجوع به ترجمهء مازندران و استراباد رابینو ص160 شود.