جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه جلی: (تعداد کل: 4)

جلی

[جِلْیْ] (ع اِ) تابدان که در سقف سازند. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).

جلی

[جَلْیْ] (ع مص) جلا دادن. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به جلاء شود.

جلی

[جَ لی ی] (ع ص) هویدا و آشکار. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). ضد خفی. || بلند و درشت و سطبر. (ناظم الاطباء).

جلی

[جُلْ لا] (ع ص) کار بزرگ. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). ج، جُلَل. (منتهی الارب). || تأنیث اَجَل. (اقرب الموارد). ج، جُلَل. (اقرب الموارد).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.