جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه جلا: (تعداد کل: 2)

جلا

[جَ] (از ع، اِ) سرمه که جلا میدهد بصر را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). جِلاء. (اقرب الموارد) :
گر خاک پای دوست خداوند شوق را
در دیدگان کشند جلای بصر بود.سعدی.
- روغن جلا؛ از تربانتین و پاره چیزهای دیگر کنند.

جلا

[جَلْءْ] (ع مص) کشتی گرفتن و انداختن مرد را بر زمین. (از اقرب الموارد). || انداختن جامه را. (ازاقرب الموارد) : جَلَأَ بثوبه؛ انداخت جامه را. (منتهی الارب). رجوع به جلاء و جلاءه شود.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.