جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه جامی: (تعداد کل: 5)
جامی
(ص نسبی) منسوب است به جام که قصبه ای است در نواحی نیشابور. (انساب سمعانی).
جامی
(اِخ) احمدبن ابی الحسن محمد بن جریربن عبدالله بن لیث بن جریر شیخ الاسلام... رجوع به احمدبن ابی الحسن بن محمد بن جریر شود.
جامی
(اِخ) ملاعبدالله ملقب به هاتفی. رجوع به هاتفی شود.
جامی
(اِخ) نورالدین عبدالرحمن بن احمدبن محمد دشتی. از اساتید مسلم نظم و نثر فارسی در قرن نهم هجری است. رضی الدین عبدالغفور که از خواص شاگردان اوست در شرح احوال وی آرد: «ولادت حضرت ایشان در خرجرد جام بوده است. وقت العشاء ثالث و العشرین من شهر شعبان سنهء سبع...
جامی
(اِخ) یحیی ملقب به قطب الدین و مکنی به ابوالفضل. از اکابر مشایخ صوفیه است که با شیخ رکن الدین علاءالدوله و شیخ صفی الدین اردبیلی و صدرالدین اردبیلی ملاقات کرده و بسال 740 ه .ق . درگذشته است. (از ریحانه الادب ج 1).