جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ثعلبی: (تعداد کل: 5)
ثعلبی
[ثَ لَ بی ی] (ع ص نسبی)روباه فروش. || روباه دوز. (مهذب الاسماء). || منسوب است بقبیلهء بنی ثعلبه و صنعت پوستین روباه. (سمعانی).
ثعلبی
[ثَ لَ] (اِخ) ابوعمرو. تابعی است.
ثعلبی
[ثَ لَ] (اِخ) ابواسحاق احمدبن محمد نیشابوری. یکی از مشاهیر فقها و مفسرین. مولد او به نیشابور و در 427 ه . ق. درگذشته است. او راست: کتاب تاریخ الانبیاء و کتاب تاج العرائس و الکشف و البیان فی تفسیر القرآن و نیز رجوع به ابی اسحاق ثعلبی و احمدبن...
ثعلبی
[ثَ لَ] (اِخ) رجوع بعمربن بندار شود.
ثعلبی
[ثَ لَ] (اِخ) او راست: طبقات الثعلبی الموسوی و آنرا پیش از طبقات اسنوی نوشته است. (قاموس الاعلام).