جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه تنیسی: (تعداد کل: 2)
تنیسی
[تِنْ نی] (اِخ) محمد بن علی بن الحسین بن احمد، مکنی به ابوبکر و معروف به نقاش. وی بدمشق از محمد بن حریم و محمد بن عتاب زفتی و گروهی دیگر حدیث شنید و دارقطنی و جز او از وی روایت کنند. در رمضان 272 ه . ق. متولد شد...
تنیسی
[تِنْ نی] (اِخ) یحیی بن حسان بن حسان التنیسی البصری، مکنی به ابوزکریا. متوفی به سال 208 ه . ق. در مصر. ابوسعید گوید او را تصنیف هایی است ولی از آن تصنیفها نامی نبرده است. (از اسماء المؤلفین ج2 ص514). رجوع به معجم البلدان شود.