جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه تندرستی: (تعداد کل: 2)
تندرستی
[تَ دُ رُ] (حامص مرکب)سلامتی و صحت و بی مرضی و توانایی و قوت بدن و شهند. (ناظم الاطباء). از: تندرست + ی (مصدری)... پهلوی تندرستی(1)، سلامت. (از حاشیهء برهان چ معین) :
ترا ای جوان تندرستی و بخت
همانا و همواره با تاج و تخت.فردوسی.
به نیک اختر و تندرستی شدن
به پیروزی...
ترا ای جوان تندرستی و بخت
همانا و همواره با تاج و تخت.فردوسی.
به نیک اختر و تندرستی شدن
به پیروزی...
تندرستی
[تَ دُ رُ] (اِخ) اسمی است که به یسنا 60 داده شده. (حاشیهء برهان چ معین). هات شصتم را پارسیان «تندرستی» هم نامیده اند. (یسنا بخش 2 ص74). دعای درود است. (خرده اوستا ص71). رجوع به خرده اوستا ص28 و 71 و 230 شود.