جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه تغلب: (تعداد کل: 3)
تغلب
[تَ غَلْ لُ] (ع مص) به چیرگی تمام دست یافتن به چیزی: تغلب علیه؛ ای استولی علیه قهراً. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). به قهر استیلا یافتن بر بلادی. (از اقرب الموارد). غلبه کردن و چیره شدن. (غیاث اللغات). زیردستی و چیرگی و استیلای بقهر. (ناظم الاطباء) : افراسیاب عمر...
تغلب
[تَ لِ] (اِخ) ابن وائل بن قاسط. (از منتهی الارب). و رجوع به اعلام زرکلی ج 1 ص162 و الحلل السندسیه ج 1 ص294 و المعرب جوالیقی ص 124 شود.
تغلب
[تَ لِ] (اِخ) احمد مکنی به ابوالعباس از اعاظم علما و پرهیزکاران و امام کوفه بود. در سال 290 ه . ق. در بغداد درگذشت. (از قاموس الاعلام ترکی).