جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ترنگ: (تعداد کل: 3)
ترنگ
[تَ / تِ رَ / رِ] (اِ صوت) بانگ کمان است. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 281). صدا و آوازهء کمان باشد به وقت تیرانداختن. (برهان) (از فرهنگ جهانگیری) (از فرهنگ رشیدی) (از ناظم الاطباء). آوازه زه کمان. (انجمن آرا) (آنندراج). آواز کمان. (اوبهی). صدا و آواز کمان بوقت...
ترنگ
[تُ رَ] (اِ) مرغ دشتی را گویند و آنرا تورنگ نیز نویسند. (فرهنگ جهانگیری) (از فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا) (از آنندراج). مرغ و خروس صحرایی باشد که آنرا تذرو خوانند. (برهان). تورنگ و تذرو و کبک. (ناظم الاطباء). و رجوع به تورنگ و تذرو شود. || بمعنی بندی خانه...
ترنگ
[تِ رَ] (ص) خوب و خوش و زیبا و نکو را گویند. (برهان) (ناظم الاطباء). خوب و خوش و زیبا. (فرهنگ جهانگیری). خوش و زیبا. (فرهنگ رشیدی). خوب و خوش و زیبا و تر و تازه را گویند. (انجمن آرا) (آنندراج) :
لاجرم چون چنین گران جانم
ناخوش و ناترنگ و نادانم.
مسعودسعد...
لاجرم چون چنین گران جانم
ناخوش و ناترنگ و نادانم.
مسعودسعد...