جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه ترا: (تعداد کل: 6)
ترا
[تَ] (اِ) دیوار بلند و رفیع را گویند، مانند دیوار خانهء پادشاهان و دیوار قلعه و کاروانسرا. (برهان) (از ناظم الاطباء). دیوار بس رفیع و بلند را گویند مانند دیوار خانهء پادشاهان و دیوار کاروانسرا و حصار قلعه و امثال آن. (فرهنگ جهانگیری). دیواری بزرگ و سخت باشد که بسیار...
ترا
[تُ] (ضمیر + حرف اضافه) (از «تُ »، مخفف «تو» + «را») ترکیبی باشد از «تو» و «را» که در محاورات و کتابت «واو» را می اندازند. (برهان). کلمهء خطاب. (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا). کلمهء خطاب بمفعول... بهر تقدیر مرکب است از لفظ تو و کلمهء را، و لفظ تو...
ترا
[تَ] (اِخ) دهی از دهستان امیری بخش لاریجان است که در شهرستان آمل و هیجده هزارگزی شمال خاوری رینه قرار دارد. کوهستانی و سردسیر است و 135 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سار و محصول آنجا غلات و لبنیات و گردو است. راه مالرو و زیارتگاهی دارد. (از...
ترا
[تَ] (اِخ)(1) ربه النوع هندی، زوجهء «بری هرپتی»(2) خدای ستارهء مشتری است.
(1) - Tara.
(2) - Briharapati.
(1) - Tara.
(2) - Briharapati.
ترا
[تِ] (اِخ)(1) از جزایر یونان است که شهر سیرنا ازجملهء بلاد آن بود. این جزیره اکنون سانتورن(2) نام دارد. (تاریخ قدیم فوستل دو کولانژ).
(1) - Thera.
(2) - Santorin.
(1) - Thera.
(2) - Santorin.
ترا
[تَ] (اِخ)(1) یکی از شهرهای اتحاد جماهیر شوروی سابق در سیبریهء آسیا است که بر ساحل ایرتیش(2)، یکی از شعب رود اوبی(3) واقع است و 8650 تن سکنه دارد.
(1) - Tara.
(2) - Irtych.
(3) - obi.
(1) - Tara.
(2) - Irtych.
(3) - obi.