جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه تابستانی: (تعداد کل: 1)
تابستانی
[بِ / بَ] (ص نسبی) منسوب به تابستان، صیفی. آنچه که مخصوص این فصل باشد: خانهء تابستانی. لباس تابستانی. ازضٌ مصیفه؛ زمین تابستانی. (منتهی الارب). مکانٌ مصیف؛ جای تابستانی. (منتهی الارب). مکانٌ مصیوف؛ جای تابستانی. (منتهی الارب).
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.