جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بینه: (تعداد کل: 5)
بینه
[بَیْ یِ نَ] (ع ص، اِ) مؤنث بَیّن. دلیل. (اقرب الموارد). || حجت واضح. ج، بینات. (منتهی الارب). حجت. (از اقرب الموارد). حجت روشن. (ترجمان القرآن) (غیاث) (آنندراج). دلیل واضح و آشکار. (ناظم الاطباء). حجت. (مهذب الاسماء). حجت پیدا. (دهار). نمودار. (یادداشت مؤلف). || حجت آشکارا. دلالت آشکار. خواه عقلی...
بینه
[بَ نَ] (اِخ) موضعی است از جی و جی وادی رویثه است و رویثه میان عرج و روحاء است. (از معجم البلدان). موضعی است بوادی رویثه. (منتهی الارب).
بینه
[نَ] (اِخ) بنیه. منزلی است در راه حجاج یمامه میان شیح و شقیراء. (از معجم البلدان).
بینه
[نَ / نِ] (اِ) جامه کن حمام. (آنندراج). آنجائی از حمام که در آن رخت میکنند. (ناظم الاطباء). (با هاء غیرملفوظ) رخت کن حمام. آنجای از حمام که استحمام کننده جامه های خود در آنجای نهد. سربینه. رخت کن. مسلخ. بنه. (یادداشت مؤلف) :
چو دهلیز تفنگ آن تنگ بینه
رهی باریک...
چو دهلیز تفنگ آن تنگ بینه
رهی باریک...