جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بیدار: (تعداد کل: 3)
بیدار
(ص، اِ) که در خواب نیست. مقابل خفته. صاحب آنندراج گوید: مقابل خفته مرکب از «بید» بمعنی شعور و آگاهی و «دار» که کلمهء نسبت است و غنچه، آیینه، بخت، دولت، همت، دل، خاطر، جان، عقل، شرم، شبنم، عرق، فتنه و مغز در صفات او مستعمل است. (از آنندراج). کسی...
بیدار
(اِ)(1) درختچه ای است کم برگ یا بی برگ که آنرا دیدار نیز نامند و کائوچوک دارد و در چاه بهار در اطراف منازل برای پرچین فراوان غرس میشود. گونه ای از فرفیون دارای شیرابهء کااوچوکی در چاه بهار و گه (نیک شهر) و برای پرچین کاشته میشود و بسرعت...
بیدار
(اِ) نام آهنگی از موسیقی. رجوع به آهنگ شود.