جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بنه: (تعداد کل: 5)
بنه
[بُ نَ / نِ] (اِ) پهلوی «بنگ»(1). (حاشیهء برهان قاطع چ معین). بار و اسباب و رخوت خانه. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا). اسباب و رخت. (رشیدی) (غیاث). رخت و متاع و اسباب خانه و بهیر و اموال. (ناظم الاطباء). بار و اسباب و رخوت خانه. اثاث البیت. مال. دارایی. زاد....
بنه
[بَ نَ / نِ] (اِ) طناب باریک. (برهان) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین).
- بنهء بنایی؛ ریسمان بنایی. (ناظم الاطباء).
|| میوهء درخت خرمابن که چاتلانقوش نیز گویند. (ناظم الاطباء). گیاه درختی از تیرهء سماقی ها(1) که شبیه پستهء معمولی است. ارتفاعش تا 4 یا 5 متر هم میرسد و گونه های...
- بنهء بنایی؛ ریسمان بنایی. (ناظم الاطباء).
|| میوهء درخت خرمابن که چاتلانقوش نیز گویند. (ناظم الاطباء). گیاه درختی از تیرهء سماقی ها(1) که شبیه پستهء معمولی است. ارتفاعش تا 4 یا 5 متر هم میرسد و گونه های...
بنه
[بَنْ نَ] (ع اِ) بوی پشکل آهوان. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). || بوی خوش و ناخوش. ج، بنان. (منتهی الارب) (آنندراج) (بحرالجواهر) (از اقرب الموارد). بوی خوش. ج، بنان. (مهذب الاسماء).
بنه
[بُ نِ] (اِخ) دهی از دهستان باوی (بلوک شاخه و بنه) که در بخش مرکزی شهرستان اهواز واقع است. در این ده از آثار قدیمی وجود دارد. و دارای 210 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
بنه
[بُ نَ] (اِخ) دهی از دهستان کزاز سفلی است که در بخش سربند شهرستان اراک واقع است و 204 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).