جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بنام: (تعداد کل: 2)
بنام
[بِ] (ص مرکب) بانام. مشهور. معروف. نامی. نامدار. نامور. نام آورد. (یادداشت مرحوم دهخدا). نامدار. مشهور. معروف. (فرهنگ شعوری) :
سراپردهء شاه ایران تمام
بگرد آمده پهلوانی بنام.اسدی.
|| بافتخار. بمردی. بسربلندی :
بگویش که در جنگ مردن بنام
مرا بهتر آید ز گفتار خام.فردوسی.
همی گفت کامروز مردن بنام
به از زنده و رومیان شادکام.فردوسی.
|| همنام...
سراپردهء شاه ایران تمام
بگرد آمده پهلوانی بنام.اسدی.
|| بافتخار. بمردی. بسربلندی :
بگویش که در جنگ مردن بنام
مرا بهتر آید ز گفتار خام.فردوسی.
همی گفت کامروز مردن بنام
به از زنده و رومیان شادکام.فردوسی.
|| همنام...
بنام
[بَ] (ع اِ) همان بنان است که سر انگشت باشد. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب).