جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بعید: (تعداد کل: 2)
بعید
[بَ] (ع ص) دور، یقال: ما انت منا ببعید و ما انتم منا ببعید، یستوی فیه الواحد و الجمع. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). ج، بُعَداء، بُعَد، بُعَدان. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (مهذب الاسماء) (ترجمان علامه جرجانی ص27) :
بریدم بدان کشتی کوه لنگر
مکانی بعید و فلاتی سحیقا.منوچهری.
بعید است نابوده...
بریدم بدان کشتی کوه لنگر
مکانی بعید و فلاتی سحیقا.منوچهری.
بعید است نابوده...
بعید
[بُ عَ] (ع اِ مصغر، ق مصغر) کمی دور و در یک مسافت کمی. (ناظم الاطباء): رأیته بعیدات بین و بعیدته؛ دیدم او را اندک پس جدایی، و ذلک اذا کان الرجل یمسک عن اتیان صاحبه الزمان ثم یأتیه ثم یمسک عنه ثم یأتیه. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء).