جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بزادن: (تعداد کل: 1)
بزادن
[بِ دَ] (مص) (از: ب + زادن) تولید شدن. زادن. تولید. (از یادداشتهای مرحوم دهخدا). رجوع به زادن شود. || تولید کردن. زائیدن. (از یادداشتهای مرحوم دهخدا) :
تا مادرتان گفته که من بچه بزادم
از بهر شما من بنگهداشت فتادم.منوچهری.
رجوع به زادن و زائیدن شود.
تا مادرتان گفته که من بچه بزادم
از بهر شما من بنگهداشت فتادم.منوچهری.
رجوع به زادن و زائیدن شود.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.